سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو تن به خاطر من تباه شدند : دوستى که از اندازه نگاه نداشت و دشمنى که بغض مرا در دل کاشت . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :64
بازدید دیروز :9
کل بازدید :200781
تعداد کل یاداشته ها : 106
103/8/26
1:39 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مرتضی احمدی کشتلی[210]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) فرهنگی هنری و عامیانه کوچ بلاک -وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد بیرجند(کوچ نوفرست) ###@وطنم جزین@### قیدار شهر جد پیامبراسلام دفتــر ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید گل باغ آشنایی پایگاه فرهنگی شهید علی پور وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) داروخانه دکتر سلیمی ►▌ استان قدس ▌ ◄ جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی منجی بشر عشق الهی ساعت یک و نیم آن روز خاطرات دکتر بالتازار .: شهر عشق :. منادی معرفت پیامنمای جامع رویاهای خیس بادصبا ایران اسلامی سایت روستای چشام $$$$دوست$$$$ مهاجر ابـــــــــــرار ستاره سهیل پارسی نامه زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده) حرم الشهدا سربازها حمله کلبه تنهایی خاکیهای آسمانی پا توی کفش شهدا عشق عشق پنهان بسیج اساتید استان تهران -پیروان ولایت درست و غلط سیاه مشق های میم.صاد بهشت بهشتیان سحر یه دختره تنها کلبه تنهایی اینجا گرانیگاه است شاخابه عشق شعر و رباعی ظهور دانلود گلچین مداحی فدائیان ولایت راه کمال معماری السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س) طوبای محبت بصیرت110 یار درونی کلبه دوستان نوری چایی_بیجار هیئت یاحسین منتظران مهدی(عج) برات محمد هدایتی .::پایگاه اطلاع رسانی"هیئت زینبیون"محفل بسیجیان و رهروان شهدا::. ترنم عفت زن و مرد داش هادی y divouneh عدالت جویان نسل بیدار وبلاگ شخصی مرتضی صادقی صراط بچه های خاکریز مبادا روی لاله پا گذاریم واعظ خویش مطالب طنز ، SMS مناسبتی ، نرم افزار و ... delshekasteh انان که خاک را به نظر کیمیا کنند کوثر ولایت مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ 14خورشید آسمان آبی کوچه باغ ...دختر روستا... حوالی نور انسان جاری1 هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه .....خداحافظ رفیق ME&YOU او رفت .فقط همین...... عاشق دیونه عشق نمکی سلام خوش امدید نـــابترینـــــــــــــــــها شهدا مطلع مهرورزی ومحبت فانوس ღمن وتوღ اللهم صل علی محمد و آل محمد ستاره سوخته * امام مبین * خدایا عاقلی مودبم فرمای... ..::منتظر بیداری::.. برازجان موزیک *تحلیل* بچه هیئتی پاسدار اسلام نه دی 88 شهدا شرمنده ایم درجست وجوی حقیقت گل نرجس پایوند جوک و خنده دو بال پرواز دهاتی دکتر علی حاجی ستوده خورشید بصیرت پیروان ولایت یاوران نماز ببین چی میگم عاشقی -3 جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira وبلاگ روستای کشتله والتین والزیتون کمترین بنده ایران من عشق صفا صمیمیت محبت دنیای زیبا ahoobanoo دالاهو منتظر پایگاه اطلاع رسانی روستای قتلیش شهید حمید رضا نفیسی plantpathology مرتضی احمدی کشتلی Chamran University Accounting Association جزتو

  

ادامه قسمت دوم...

قیام سری بن منصور (ابوالسرایا[42]) و محمدبن ابراهیم (ابن طباطبا)

ابو سرایا سری بن منصور از طایفه بنی شیبان است از فرزندان هانی بن مسعود و بعضی گفته اند از طایفه بنی ربیعه است و در ساحل شرقی فرات سکونت داشته بعد با یزید بن مزید در ارمنیه برای جنگ با خرم دینان اشتراک پیدا کرد . ابو سرایا پیشتاز لشکر امین شد و قبل از شروع جنگ تمایل با هر ثمه پیدا کرده و به او ملحق گردید .

برای برپایی جنبش شیعی که محمدبن ابراهیم و داعی اش ابوالسرایا آن را رهبری کردند، دو علت ذکر شده است. علت اول: همانا پریشانی اوضاع دولت است. چون فضل بن سهل قدرت و نفوذ را در دولت عباسی در انحصار خود در آورد و مأمون در کارها اختیاری نداشت وی مأمون را در کاخی منزل داد و او را از دسترس خانواده و سرداران دور نگه داشت. در نتیجه آن دسته از بنی هاشم و بزرگان و مردم که در عراق بودند از این کار به خشم آمدند و در شهر شورشها به پا شد و ابن طباطبا نخستین کسی بود که در کوفه قیام کرد.[43]

اما دومین عاملی که موجب برپایی جنبش محمدبن ابراهیم شد، تشویقهای ابوالسرایا بود چون روابط او در دولت عباسی تیره شده بود. مناسب می دید از این پیشوای علوی در جهت سرپیچی از فرمان دولت بهره جوید. محمدبن ابراهیم پیکی را به سوی فضل بن عباس بن عیسی بن موسی، که از جانب عباسیان بر کوفه حکم می راند، فرستاد و از او خواست تا با جنگ افزار و نیروی نظامی وی را کمک کند. ولی خبر یافت که فضل از کوفه بیرون رفته، در بیرون شهر منزل گزیده، در پیرامون منزلگاه خویش خندقی حفر کرد ، غلامان خود را مأمور ساخته است تا آماده جنگ باشند. ابن طباطبا که از این کار اطلاع یافت، ابوالسرایا را به کارزار آنان فرستاد و به او فرمود: در جنگ پیشدستی نکند، بلکه در آغاز آنان را به بیعت با او بخواند.[44]

ابوالسرایا کسانی را که در دژ بودند به اطاعت خویش فراخواند. اما آنان نپذیرفتند و به او و یارانش تیراندازی کردند و یکی از یاران ابوالسرایا را کشتند یا زخمی ساختند. ابوالسرایا آن فرد را پیش محمدبن ابراهیم فرستاد. ابن ابراهیم فرمود: با آنان پیکار کنند فضل و غلامانش بی درنگ پا به فرار گذاشتند و ابوالسرایا به سرای فضل دست یافت. سپاه او کوشیدند آن سرا را غارت کنند.[45]

ادامه دارد...

 


91/2/10::: 2:6 ع
نظر()