نماز از دیدگاه مسیحیت
نماز در انجیل برنابا
زیرا انسان در هر کلمه قبیحه گناه می کند و خدای ما گناه او را به نماز محو می فرماید. زیرا نماز همان شفیع نفس است. نماز همانا دوای نفس است. نماز همانا حفظ دل است. نماز همانا سلاح ایمان است. نماز همانا لجام حس است. نماز همانا نمک جسد است که نمی پسندد جسد را که به گناه فاسد شود. به شما می گویم که نماز همان دو دست حیات ماست که نمازگزار به آن ها در روز جزا از خود مدافعه می کند...(فصل صد و نوزدهم از فقره 10 تا 17).
در حالی که این دختر (مریم سلام الله) زندگانی می کرد به پاکی بدون هیچ گناهی و منزه بود از ملامت و ملازم نماز بود با روزه (فصل اول فقره 1)
چون گذشت بعضی روزها و یسوع دانا بود به روح ، رغبت کاهنان را ، برآمد بر کوه زیتون تا نماز بگزارد (فصل سیزدهم فقره 1)
پس لازم است که کار شما منحصر به کار واداشتن جسد نباشد. بلکه واجب است که نفس شما نیز مشغول به نماز باشد. بلکه واجب است که از نماز هیچ وقت بریده نشود (فصل هفتاد پنجم فقره12).
شاگردان بی خود شدند، بی خودی بزرگی برای نافرمانی فرشتگان. آن وقت یسوع فرمود: حق می گویم به شما. آنکه نماز نمی گزارد او از شیطان بدتر است (فصل سی و ششم فقره 1).
شاگردان گریستند از سخن یسوع. زاری نمودنده او را گفتند ای آقا بیاموز ما را تا نماز گزاریم....(فصل سی و هشتم فقره 1).
بدرستی که هرگاه انسانی نماز کند برای خدای ، چنانکه دوست می دارد، می رسد به آنچه می طلبد (فصل سی و هشتم فقره 12).
پس از آنکه یسوع برای پروردگار نماز گزارد، شاگردانش به سوی او آمدند و گفتند ای معلم ، دوست داریم که دو چیز را بشناسیم...(فصل پنجاه و یکم فقره 1).
چون یسوع نماز خواند فرمود : باید شکر خدای نمایم زیرا او امشب به ما رحمت بزرگی ارزانی فرموده. چون او برگردانید زمانی را که لازم بود در این شب بگذرد و نماز خواندیم به اتحاد با رسول خدای (فصل هشتاد و چهارم فقره 1).
پس چون صبح روز جمعه شد ، یسوع بامداد بعد از نماز جمع نمود شاگردان خود را.... (فصل صد و بیست و سوم فقره 1)
دوست می داریم که تنها تو را عبادت کنیم در تمام ایام زندگانی خود. در حالی که گریه کنندگان بر گناهان خود هستیم. پس نمازکنندگان و تصدق دهندگان تو هستیم (فصل صد وبیست دوم فقره 18، 19 و 20).
لیکن از آن بدتر مردی است که وقت خود را در مزاح صرف می کند. پس وقتی که می خواهد نماز بخواند ، شیطان همان خوشمزگی های مزاح را به یاد او می اندازد ....(فصل صد و بیستم فقره 3 و 4) .
وقتی که عوبدیا می خواست کسی را تعلیم کند که چگونه نماز بخواند، حجی (نام فرد) را می خواست و می فرمود : اینک بخوان نماز خود را تا هر کس سخن تو را بشنود (فصل صد هشتاد و ششم فقره 1).
هنوز هم ادامه دارد...