ما امروز در یک برههى حساس به سر میبریم. اگر من بخواهم آن لبّ تلقى و برداشت خودم را به شما عرض بکنم - که شاید در یک مجال کوتاه، برایش استدلال هم نشود ارائه کرد؛ البته مستدل است، منتها شاید در دو کلمه نشود استدلالى برایش بیان کرد - این است که مراکز استکبارى جهانى در مقابلهى با حرکت اسلامى که نماد واقعىاش جمهورى اسلامى است، دارند آخرین تلاشهاى خودشان را میکنند. در بسیارى از عرصهها تلاشهایشان و تدابیرشان به بنبست خورده و کار از دستشان در رفته است. این کمربندى که اینها بر دور مسائل جهانى کشیده بودند و حیطهبندىاى که کرده بودند، در حساسترین نقاط روى زمین یعنى خاورمیانه، این کمربند پاره شده - یا سست شده، حداقلش این است؛ ولى به نظر من پاره شده - و از دستشان در رفته است.
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص بیداری اسلامی
ادمه قسمت قبل(علویان در دوران امام موسی کاظم (علیه السلام)
همین سخاوتمندی شک و گمان خلیفه مهدی را برانگیخت و گمان برد که او از شیعیانش خمس میگیرد. از این رو مهدی به امام موسی کاظم (علیه السلام) پیغام فرستاد و او را به بغداد فراخواند و در آن جا به زندان انداخت. پس مهدی ، علی بن ابیطالب را در خواب دید که او را به سبب بریدن رشتههای خویشاوندی نکوهش میکند. در نتیجه امام موسی کاظم (علیه السلام) را رها ساخت و از او خواست تا سوگند یاد کند که بر ضدّ وی و بر ضدّ هیچ یک از فرزندانش قیام نکند.امام موسی کاظم (علیه السلام) گفت: «نه به خدا این کار را کرده ام نه این کاره ام» مهدی گفت: «راست میگویی» سرانجام مهدی سه هزار دینار به او بخشید و دوباره به او اجازه داد به مدینه بازگردد.[1] شیعیان خالص امام صادق(علیه السلام) از امامت موسی بن جعفر(علیه السلام) حمایت کردند و تشیع مسیر طبیعی خویش را از این طریق ادامه داد.دورانی را که امام موسی کاظم (علیه السلام) د رآن زندگی میکرد مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگری حکام عباسی از منصور تا هارون بود منصور شمار فراوانی از علویان را به شهادت رساند شمار بیشتری از آنان در زندانهای او در گذشتند.[2] این هوشیاری برای امام موسی کاظم (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت بود تا سخت مراقب خود بوده با رعایت اصل تقیّه به پاسداری از اسلام اصیل بپردازند. شیعیان خلافت عباسی را غاصبانه دانسته به امامت امام خود معتقد بودند و سهم مال خود را نزد امام یا وکلای ایشان میفرستادند و به صورت مشخص برای براندازی عباسیان تلاش نمیکردند همین امر سبب شد تا ایمنی بیشتری در مقایسه با گروههایی مانند زیدیه داشته باشند.[3]
[1] - ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبین ، ص 500
[2] - مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، ص 264
[3] - رسول جعفریان، پیدایش اسلام تا ایران ، تهران موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1377، ص 292-255