1- عوامل اقتصادی: نخستین عامل اقتصادی این بود که نفس زکیّه قیام خود را در مدینه منوّره ، اعلان کرد در عین حال عایدات اقتصادی آن شهر چندان محدود است که نمیتواند یک کانون انقلاب و یک پایگاه نظامی باشد حتی مدینه برای پایتخت دولت اسلامی باشد شایستگیهای لازم را نداشت. بدین سبب بود که علی[بن] ابیطالب(ع) به جای مدینه کوفه را پایتخت خود ساخت.[2]
از زمانی که محمد نفس زکیّه در مدینه نمایان شد و قیام خود را در آنجا علنی ساخت، بسیاری از مردم دانستند که قیام وی سرانجام شکست خواهد خورد. وقتی محمد قیام خود را علنی ساخت ، منصور مدینه را شهری توصیف کرد که نه کشاورزی دارد نه دامداری.
نافع پسر ثابت بن عبدالله بن زبیر که محمد به او اصرار کرده بود تا با وی بیعت کند، از پیوستن به محمد تن زد، محمد به او گفت: سلاح به تن کن تا دیگران از تو پیروی کنند. نافع گفت: به خدا کار تو را بی نتیجه میبینم. در شهری قیام کرده ای که در آن نه مالی هست و نه سپاهی و نه ساز و برگی. منصور میدانست که مدینه ناتوان از آن است که نیازهای محمد نفس زکیّه از قبیل مال، جنگ افزار و هزینهها را برآورده سازد.[3]
در حالی که منصور در سرزمین عراق میزیست سرزمینی است که علی(علیه اسلام) آن را جایگاه کسان و مالها وصف کرد و منصور توانست سرباز و ساز و برگ جنگی و کمک هایی را برای سپاهیانش لازم مینمود تدارک ببیند و در این راه از خزانه خود که آکنده از ثروت بوده کمک گیرد.[4]
1- محمدبن جریرطبری ؛ ج6غ ؛ ص184
[2] - ابن اثیر ، الکامل ، قاهره، 1302 ق، چاپ المعارف ، 1286، ج4، ص 7
[3] - دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 189
[4] - یاقوت حموی، معجم البلدان ، مطعبه السعاده ، قاهره، 1323ه.ق، ج1، ص 683