عید قر بان،به قربانگاه بردن نفس و عید غدیر ،انتخاب به جای نفس(دهه ولایت) بر شما مبارکباد.
عوامل ناکامی قیام نفس زکیّه و ابراهیم
1- عوامل سیاسی: دلیری و اعتماد به نفس که منصور از خود نشان داد و مقدّمات و ابزارهایی که برای پیروزی به کار گرفت و زیرکی و هوشمندیی که بدان متّصف بود و نبوغ سیاسی و نظامی که بدان مشهور بود نخستین عاملی بود که موجب شکست جنبش این دو برادر شد. منصور وقتی با قیام روبه رو شد خودرایی پیشه نکرد، بلکه همواره در همه جا به شور و رایزنی پناه برد. او با نزدیکان و یاران خود با وجود اختلاف و ستمها و مراتب و آگاهیهای آنان مشورت میکرد. در حالی که محمد نفس زکیّه و ابراهیم به خبرگان و صاحب نظران تکیه نکرده بودند. بلکه اغلب نظر ناآگاهان را میپذیرند. همین عامل به بدترین نتایج انجامید. نصیحت کسانی را پذیرفت که او را به ماندن در مدینه و نرفتن به مصر سفارش میکردند و همین سبب شد فرصت زرینی را از دست بدهد که رهایی از سرانجام دردناکش را برایش رقم میزد.[1]
همچنان که تن در دادن ابراهیم به نظر برخی از یارانش درباره نقشههای جنگی و سازماندهی لشگر یکی ازعواملی بود که موجب شد پس از دستیابی به پیروزیهای شگفت انگیز در آغاز کار، در سرزمین باخمرا[2] شکست بخورد[3].
محمد نفس زکیّه و ابراهیم از جهاتی چند بر منصور برتری داشتند. وابستگی آنان به دودمان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و افزون بر آن دین باوری، پارسایی، دانش و خلق و خوی بزرگوارانه ای که بدان آراسته بودند، یکی از عوامل گسترش دعوت ایشان و گرایش دلها و احساسات مردم به سوی آنان بود. این دو برادر در روی آوردن مردم به پشتیبانی از ایشان در برابر منصور و در بسیج سپاهیان و نیروهای انبوه ، از او بیشتر بودند. ولی منصور با زیرکی و ابزارهای سیاسی بر ایشان غلبه کرد و پیش از آنکه در میدانهای جنگ بر آنان پیروز شود، در عرصههای سیاست بر آنان ظفر یافت. حتی پیروزی سیاسی مقدّمه و زمینه ساز فتح نظامی بود.
محمد زمانی قیامش را آشکار کرد، خود میدانست که هنوز وقت قیام فرا نرسیده است ولی او به پافشاری نزدیکان و یارانش تن داد که او را به علنی کردن کارش وادار کردند و به او گفتند: برای قیام منتظر چه هستی؟ به خدا این امت کسی را شوم تر از تو بر خود نمییابد.[4]
[1] - محمدبن جریر، طبری، تاریخ طبری، ص 207
[2] - باخمرا ، از اراضی طف است و در شش فرسخی کوفه واقع است.
[3] - دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 179
[4] - ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین ، ترجمه بهزاد جعفری، سازمان چاپ و انتشارات ، ص 330