ادامه...
اهانت به ساحت مقدس رسول الله(صلی الله علیه واله) رابه شدت محکوم می نماییم
روایت شده است که زمانی که لشکر منصور بر مدینه احاطه کردند محمد را همّی نبود جز آنکه دفتر اسامی کسانیکه با او بیعت کرده بودند و او را مکاتبه نموده بودند بسوزاند. پس نامههای ایشان را سوزانید آنگاه گفت: الان مرگ بر من گوارا است و اگر این کار نکرده بود هر آینه مردم در بلاء عظیم بودند چه آنکه اگر آن دفتر بدست لشگر منصور میرسید بر اسامی کسانی که با او بیعت کرده بودند مطلّع میشدند ایشان را میکشتند. عیسی آمد و در مدینه ایستاد و ندا داد که ای محمد از برای تو امانیست. محمد گفت: امان شما را وفائی نیست مردن بعزّت به از زندگی به ذلت. و اینوقت لشکر محمد از دور او متفرق شده بودند، از صدهزار نفر که با او بیعت کرده بودند سیصد و شانزده نفر با او بودند. لشگر عیسی آماده شدند و بیک دفعه بر تمامی آنها حمله کردند و کار ایشان را ساختند و ایشان را مقتول نمودند. حمید بن قحطبه محمد را شهید کرد و سرش را به نزد عیسی برد و زینب خواهر محمد و فاطمه دخترش جسد او را از خاک برداشتند و در بقیع دفن نمودند.[1]