مهاجرت و نفوذ علویان و تشکیل حکومتهای شیعی در ایران
علویان و طرفدارانشان که از طرف خلفای اموی و عباسی و حکمرانان آنها مورد تعقیب و آزار و ستم قرار میگرفتند و نیز قیام کنندگان علوی پس از شکست به مناطق دور از دسترس خلفا و حکام آنان، عقب مینشستند برای آنان از جمله مطمئن ترین مکانها مناطق کوهستانی ایران به ویژه کنارههای صعب العبور دریای خزر بود. از این روی با این که شهرهای بزرگ و معروف ایران به جزء قم ، کاشان و سبزوار بقیه در سیطره حاکمیت فکری و فرهنگی خلفا قرار داشته و مخالف تشیع بودند. تشیع و طرفداری از علویان در مناطق روستایی بشدت نفوذ کرده و رواج مییافت.[1]
علویان به محض ورود به مناطق روستایی بجهت فرزندزادگی پیامبر(صلی الله علیه واله) از سوی روستاییان که خود نیز مورد بی مهری و ستم اجتماعی و اقتصادی حاکمیت قرار داشتند مورد استقبال قرار گرفته و طرفدارانی به هم میرساندند بدین وسیله بذر تشیع و طرفداری از خاندان پیامبر(صلی الله علیه واله) مقدم بر شهرها در مناطق امن و دور افتاده روستایی ایران پاشیده شد و در این راستا کرانههای دریای خزر با گیلان و مازندران و گرگان که به جهت صعب العبور بودن سپاهیان مسلمان نتوانستند حتی در قرن دوم هجری بر آن تسلط یابند و پس از پیروزی در جبههها ناگزیر حکّام محلّی را مورد تأیید قرار دادند نخستین آشنایی و ورودشان به اسلام از طریق علویان و فرزندان پیامبر(صلی الله علیه واله) صورت پذیرفت.[2]
علل مهاجرت علویان به ایران :
از دلایل گسترش تشیع در ایران هجرت سادات علوی امامزادگان به این کشور است. علل این مهاجرت را میتوان در دو مقطع قبل و بعد از ورود امام رضا (علیه السلام) به ایران بررسی کرد.
قبل از ورود امام دو علت وجود دارد.
اول: ایران در زمان امویان و عباسیان از مرکز خلافت دور بود به همین واسطه از فشار کارگزاران اموی و عباسی به طور نسبی در امان بود، در حالی که سیاست امویان و عباسیان بر کشتن یا زندانی کردن سادات علوی استوار بود. و امنیتی که در مناطق ایران بود میتوان اشاره کرد و سختگیریهای زمان منصور و پس از آن هیچ راهی جز مهاجرت برای سادات باقی نمیگذاشت و دلیل مهمتر از آن آنها خود را در میان مردم این سامان محبوب میدیدند مردم به دلیل این که آنها فرزندان رسول الله صلی الله علیه والهبودند به آنها احترام میگذاشتند. این رویکرد موجب گرایش آنان عزیمت به سوی ایران میشد. ابومسلم خراسانی که از او به عنوان صاحب بهترین و مؤثرترین نقش در فروپاشی امویان و تأسیس دولت عباسی یاد میشود با طرفداری از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه واله) ، خونخواهی امام حسین(علیه السلام) و روی کار آوردن یکی از اولاد علی (علیه السلام) قیام خود را آغاز کرد او حتی گروه مبارزه خود را سیاه جامگان نامید و همواره خود و هوادارانش به علامت عزاداری شهدای کربلا جامه سیاه بر تن میکردند.[3]
علویان و ذریّه پیامبر (صلی الله علیه واله) در برابر حکومتهای جور روحیه مبارزه طلبی داشتند وقتی مبارزه آنها در مقر خلافت یا مکانهایی که اهل سنت وفاداران به خلیفه وقت سیطره داشتند با مقاومت و مانع روبرو میشدند یا به دلیل کمی نیرو به شکست میانجامید گروهی به مناطق امن پناه میبردند. در آن زمان ایران به دلایل مختلف از جمله داشتن سلسلههای ایرانی و دوستدار اهل بیت از مناطق امن شمرده میشد.[4]
یکی از این مبارزان یحیی بن عبدالله بن الحسن بن حسن از اصحاب و راویان حضرت امام جعفرصادق و شرکت کنندگان در قیام حسین بن علی (شهید فخ) بود وی پس از شکست از مأموران هارون الرشید همراه با تعدادی از کوفیان و دوستداران اهل بیت به سوی شرق امپراطوری هارون متواری شد و سرانجام در دیلمان سکنی گزید. خلیفه عباسی به دلیل نگرانی شدید از این قیام و هراس از قیام مجدد آنان به فضل بن یحیی برمکی حاکم وقت منطقه دستور داد یحیی بن عبدلله را دستگیر کند.[5]
سادات علوی پس از این قیام به مرور دیلمان را تحت حاکمیت خویش در آوردند و حدود هفتصد سال به خاطر کوهستانی بودن آن منطقه توانستند در آن دیار حکمرانی کنند. علویان در منش خود اسلام ناب را ارائه میدادند، مسلمانان نیز آنان را همواره تکریم میکردند. این مسأله موجب میشد آنان اسلام ناب را با جدیت بیشتری تبلیغ نمایند. تبلیغ اسلام ناب معادل با تبلیغ شیعه بود در نتیجه چون بیشتر علویان برای رهایی از ستم امویان و عباسیان به ایران پناهنده شده بودند زمینه خوبی برای گسترش و نفوذ شیعه بوجود آمد ولی دوستی اهل بیت و خاندان رسالت ، سنگ بنای اولیه تشیع با انواع گوناگون آن بود.
ادامه دارد...
[1] - اصطخری ، مسالک و ممالک ، به کوشش ایرج افشار ، تهران 134ص 169
[2] - اصطخری، اسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی، المسالک و الممالک ، به کوشش ایرج افشار یزدی ، ص 169 (تهران 1340)
[3] - شیخ عباس ، قمی ، تتمه المنتهی ، تهران ، کتابفروشی مرکزی ، 1333 ه.ش ، ص 111
[4] - ابن ابی حدید ، شرح نهج البلاغه ، محمد ابوالفضل ، ابراهیم ، ج 15، ص 290
[5] - ابوالفرج، اصفهانی ، مقاتل الطالبین ، ترجمه بهزاد جعفری ، سال 1345 ، ص 222-312