سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در پی دانش است، بهشت در پی اوست و آنکه در پی نافرمانی است، دوزخ در پی اوست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :14
کل بازدید :200957
تعداد کل یاداشته ها : 106
103/9/2
10:55 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مرتضی احمدی کشتلی[210]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) فرهنگی هنری و عامیانه کوچ بلاک -وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد بیرجند(کوچ نوفرست) ###@وطنم جزین@### قیدار شهر جد پیامبراسلام دفتــر ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید گل باغ آشنایی پایگاه فرهنگی شهید علی پور وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) داروخانه دکتر سلیمی ►▌ استان قدس ▌ ◄ جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی منجی بشر عشق الهی ساعت یک و نیم آن روز خاطرات دکتر بالتازار .: شهر عشق :. منادی معرفت پیامنمای جامع رویاهای خیس بادصبا ایران اسلامی سایت روستای چشام $$$$دوست$$$$ مهاجر ابـــــــــــرار ستاره سهیل پارسی نامه زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده) حرم الشهدا سربازها حمله کلبه تنهایی خاکیهای آسمانی پا توی کفش شهدا عشق عشق پنهان بسیج اساتید استان تهران -پیروان ولایت درست و غلط سیاه مشق های میم.صاد بهشت بهشتیان سحر یه دختره تنها کلبه تنهایی اینجا گرانیگاه است شاخابه عشق شعر و رباعی ظهور دانلود گلچین مداحی فدائیان ولایت راه کمال معماری السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س) طوبای محبت بصیرت110 یار درونی کلبه دوستان نوری چایی_بیجار هیئت یاحسین منتظران مهدی(عج) برات محمد هدایتی .::پایگاه اطلاع رسانی"هیئت زینبیون"محفل بسیجیان و رهروان شهدا::. ترنم عفت زن و مرد داش هادی y divouneh عدالت جویان نسل بیدار وبلاگ شخصی مرتضی صادقی صراط بچه های خاکریز مبادا روی لاله پا گذاریم واعظ خویش مطالب طنز ، SMS مناسبتی ، نرم افزار و ... delshekasteh انان که خاک را به نظر کیمیا کنند کوثر ولایت مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ 14خورشید آسمان آبی کوچه باغ ...دختر روستا... حوالی نور انسان جاری1 هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه .....خداحافظ رفیق ME&YOU او رفت .فقط همین...... عاشق دیونه عشق نمکی سلام خوش امدید نـــابترینـــــــــــــــــها شهدا مطلع مهرورزی ومحبت فانوس ღمن وتوღ اللهم صل علی محمد و آل محمد ستاره سوخته * امام مبین * خدایا عاقلی مودبم فرمای... ..::منتظر بیداری::.. برازجان موزیک *تحلیل* بچه هیئتی پاسدار اسلام نه دی 88 شهدا شرمنده ایم درجست وجوی حقیقت گل نرجس پایوند جوک و خنده دو بال پرواز دهاتی دکتر علی حاجی ستوده خورشید بصیرت پیروان ولایت یاوران نماز ببین چی میگم عاشقی -3 جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira وبلاگ روستای کشتله والتین والزیتون کمترین بنده ایران من عشق صفا صمیمیت محبت دنیای زیبا ahoobanoo دالاهو منتظر پایگاه اطلاع رسانی روستای قتلیش شهید حمید رضا نفیسی plantpathology مرتضی احمدی کشتلی Chamran University Accounting Association جزتو
 ماه محرم ، ماه حُزن اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیان ایشان است و از حضرت امام رضا(علیه
  
السلام) روایت است که چون ماه محرّم داخل مى شد پدرم را کسى خندان نمى دید و اندوه و
  
حُزن پیوسته بر او غالب مى شد تا روز دهم چون روز عاشورا مى شد آن روز، روز مصیبت و حزن
  
 و گریه او بود و مى فرمود امروز روزى است که حسین علیه السلام شهید شده است .
  
فرارسیدن ماه محرم، ماه حزن اهل بیت (علیهم السلام) برشما رهپویان ولایت تسلیت باد.
 
http://www.cinemapress.ir/Images/News/Larg_Pic/21-9-1389/IMAGE634277611385468750.jpg
 
 
ادامه مطلب...
 
 
  منصور دروازه‌های خراسان را به روی دعوت محمد و برادرش ابراهیم بست و رشته‌های هر گونه پیوندی را هم که می‌توانست میان این دو رهبر علوی شیعیان علی در کوفه برقرار شود بُرید. منصور خبر قیام محمد و اعلان جنبش را از مردم کوفه پنهان داشت و دروازه‌های کوفه را بست و هیچ کس اجازه ورود به آن شهر یا ترک آن را نداد. هواداران محمد و ابراهیم را تعقیب کرد و کشت و این دو برادر نتوانستند تلاشهای خود را طوری هماهنگ سازند که هر دو قیام در یک زمان صورت گیرد کاری که می‌توانست خلیفه منصور را در وضعیت بحرانی قرار دهد و این یکی از عوامل شکست جنبش این دو برادر بود.[1]

1- عوامل اقتصادی: نخستین عامل اقتصادی این بود که نفس زکیّه قیام خود را در مدینه منوّره ، اعلان کرد در عین حال عایدات اقتصادی آن شهر چندان محدود است که نمی‌تواند یک کانون انقلاب و یک پایگاه نظامی باشد حتی مدینه برای پایتخت دولت اسلامی باشد شایستگیهای لازم را نداشت. بدین سبب بود که علی[بن] ابیطالب(ع) به جای مدینه کوفه را پایتخت خود ساخت.[2]

از زمانی که محمد نفس زکیّه در مدینه نمایان شد و قیام خود را در آنجا علنی ساخت، بسیاری از مردم دانستند که قیام وی سرانجام شکست خواهد خورد. وقتی محمد قیام خود را علنی ساخت ، منصور مدینه را شهری توصیف کرد که نه کشاورزی دارد نه دامداری.

نافع پسر ثابت بن عبدالله بن زبیر که محمد به او اصرار کرده بود تا با وی بیعت کند، از پیوستن به محمد تن زد، محمد به او گفت: سلاح به تن کن تا دیگران از تو پیروی کنند. نافع گفت: به خدا کار تو را بی نتیجه می‌بینم. در شهری قیام کرده ای که در آن نه مالی هست و نه سپاهی و نه ساز و برگی. منصور می‌دانست که مدینه ناتوان از آن است که نیازهای محمد نفس زکیّه از قبیل مال، جنگ افزار و هزینه‌ها را برآورده سازد.[3]

در حالی که منصور در سرزمین عراق می‌زیست سرزمینی است که علی(علیه اسلام) آن را جایگاه کسان و مالها وصف کرد و منصور توانست سرباز و ساز و برگ جنگی و کمک هایی را برای سپاهیانش لازم می‌نمود تدارک ببیند و در این راه از خزانه خود که آکنده از ثروت بوده کمک گیرد.[4]



  1- محمدبن جریرطبری ؛ ج6غ ؛ ص184

[2]  - ابن اثیر ، الکامل ، قاهره، 1302 ق، چاپ المعارف ، 1286، ج4، ص 7

[3]  - دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 189

[4]  - یاقوت حموی، معجم البلدان ، مطعبه السعاده ، قاهره، 1323ه.ق، ج1، ص 683


91/8/30::: 8:41 ص
نظر()
  
  

 

غدیر یعنی آنهایی که جا مانده اند برسند وآنانی که رفته اند برگردند. عید سعید غدیر مبارک باد .

  

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/11/eyde-ghadir.jpg

محمد زمانی قیامش را آشکار کرد، خود می‌دانست که هنوز وقت قیام فرا نرسیده است ولی او به پافشاری نزدیکان و یارانش تن داد که او را به علنی کردن کارش وادار کردند و به او گفتند: برای قیام منتظر چه هستی؟ به خدا این امت کسی را شوم تر از تو بر خود نمی‌یابد.[1]



ادامه...

چه چیزی تو را از این باز می‌دارد که هر چند به تنهایی قیام کنی محمد به نشر دعوت خود در شهرهای اسلامی اهمیت کافی نشان نداد و برای گسترش دعوت و مهیّا ساختن راه‌های کامیابی سازماندهی دقیقی نکرد. عباسیان دعوت خود را بر نظمی دقیق و استوار پایه گذاری کردند. آنان انجمن‌های سرّی را سامان دادند و داعیان و نقیبان را به همه جا گسیل داشتند و راه و روش دعوت را برای آنها ترسیم کردند و لشکرها را آماده ساختند اینها همه موفقیت و پیروزی را برای لشکریان عباسی در رویارویی با لشکریان اموی رقم زد.[1]

در حالی که محمد نفس زکیّه به روانه ساختن برخی از برادران و فرزندانش به بعضی از شهرها و سرزمین‌های اسلامی بسنده کرد، او گمان داشت که مردم به آنان رو می‌آورند و با او بیعت می‌کنند به طوری اگر قیام را در حجاز علنی کند به یاری و پشتیبانی وی خواهند شتافت دفترهای این داعیان یعنی برادران و پسرانش، هزاران تن از مردم را به شمار آورد، ولی چون قیام برپا شد، آنان هیچ کسی را به جنبش در نیاوردند همچنانکه این برادران و فرزندان به آماده کردن نیروهای نظامی که در هنگام نیاز می‌توانند بر شهرها غلبه یابند همت نگماشتند.[2]

یکی دیگر از عوامل شکست جنبش محمد نفس زکیّه و برادرش ابراهیم آن است که خلیفه منصور میان آنان و مردم خراسان و کوفه مانع ایجاد کرد.[3]

خراسان سرزمینی مستعد بود که محمد نفس زکیّه می‌توانست در آنجا یاران و هوادارنی بیابد موالی خراسان و فارس برای پذیرش مذهب شیعه آماده تر و مستعدتر بودند و منصور این حقیقت را دریافته بود. در نتیجه صلاح دید خراسان را به صورت دایره ای بسته درآورد و بر گرد آن دیواری آهنین کشد که جلوی داعیان محمد نفس زکیّه را بگیرد. و مانع رفتن مردم خراسان به مدینه شود افزون بر آن، منصور گرایش درونی مردم خراسان را به سوی خاندان ابوطالب را در می‌یافت به همین سبب بسیار علاقمند بود موضع خود را نسبت به آنان توجیه کند، یکی از ابزارهای منصور برای ممانعت از پشتیبانی مردم خراسان از محمد نفس زکیّه ، کاری بود که برای بست کردن اراده آنان بدان دست زد چون محمدبن عبدالله بن عمر بن عثمان در زندان منصور در گذشت. سر او را گرفت و همراه با گروهی از شیعیان به خراسان فرستاد. آنان آن سر را در ولایتهای خراسان گردانیدند، در حالی که به خدا سوگند یاد می‌کردند که سر محمد بن عبدالله بن حسن است که آرزو داشتند بر ضد ابوجعفر به پا خیزد.[4]



[1]  - دینوری ، اخبار الطول ، لیدن، 1888 م ، ص 365

[2]  - دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 183

[3]  - محمدبن جریر، طبری، تاریخ طبری، ج6، ص 183

[4]  دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 186-187

 

 


91/8/14::: 9:29 ص
نظر()
  
  

عید قر بان،به قربانگاه بردن نفس و عید غدیر ،انتخاب به جای نفس(دهه ولایت) بر شما مبارکباد.گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

  

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/8/3/463231_815.jpg

عوامل ناکامی قیام نفس زکیّه و ابراهیم

1 عوامل سیاسی: دلیری و اعتماد به نفس که منصور از خود نشان داد و مقدّمات و ابزارهایی که برای پیروزی به کار گرفت و زیرکی و هوشمندیی که بدان متّصف بود و نبوغ سیاسی و نظامی که بدان مشهور بود نخستین عاملی بود که موجب شکست جنبش این دو برادر شد. منصور وقتی با قیام روبه رو شد خودرایی پیشه نکرد، بلکه همواره در همه جا به شور و رایزنی پناه برد. او با نزدیکان و یاران خود با وجود اختلاف و ستمها و مراتب و آگاهی‌های آنان مشورت می‌کرد. در حالی که محمد نفس زکیّه و ابراهیم به خبرگان و صاحب نظران تکیه نکرده بودند. بلکه اغلب نظر ناآگاهان را می‌پذیرند. همین عامل به بدترین نتایج انجامید. نصیحت کسانی را پذیرفت که او را به ماندن در مدینه و نرفتن به مصر سفارش می‌کردند و همین سبب شد فرصت زرینی را از دست بدهد که رهایی از سرانجام دردناکش را برایش رقم می‌زد.[1]

همچنان که تن در دادن ابراهیم به نظر برخی از یارانش درباره نقشه‌های جنگی و سازماندهی لشگر یکی ازعواملی بود که موجب شد پس از دستیابی به پیروزیهای شگفت انگیز در آغاز کار، در سرزمین باخمرا[2] شکست بخورد[3].

محمد نفس زکیّه و ابراهیم از جهاتی چند بر منصور برتری داشتند. وابستگی آنان به دودمان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و افزون بر آن دین باوری، پارسایی، دانش و خلق و خوی بزرگوارانه ای که بدان آراسته بودند، یکی از عوامل گسترش دعوت ایشان و گرایش دلها و احساسات مردم به سوی آنان بود. این دو برادر در روی آوردن مردم به پشتیبانی از ایشان در برابر منصور و در بسیج سپاهیان و نیروهای انبوه ، از او بیشتر بودند. ولی منصور با زیرکی و ابزارهای سیاسی بر ایشان غلبه کرد و پیش از آنکه در میدانهای جنگ بر آنان پیروز شود، در عرصه‌های سیاست بر آنان ظفر یافت. حتی پیروزی سیاسی مقدّمه و زمینه ساز فتح نظامی بود.

محمد زمانی قیامش را آشکار کرد، خود می‌دانست که هنوز وقت قیام فرا نرسیده است ولی او به پافشاری نزدیکان و یارانش تن داد که او را به علنی کردن کارش وادار کردند و به او گفتند: برای قیام منتظر چه هستی؟ به خدا این امت کسی را شوم تر از تو بر خود نمی‌یابد.[4]



[1]  - محمدبن جریر، طبری، تاریخ طبری، ص 207

[2]  - باخمرا ، از اراضی طف است و در شش فرسخی کوفه واقع است.

[3]  - دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 179

[4] - ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین ، ترجمه بهزاد جعفری، سازمان چاپ و انتشارات ، ص 330


91/8/6::: 7:59 ص
نظر()
  
  

 شهادت شکافنده علوم ، امام محمد باقر(علیه السلام) تسلیت باد.

http://www.shiapics.ir/components/com_joomgallery/img_originals/___imam_bagher_10/546_20090828_1852885786.jpg

ادامه...

بنوشته مورّخان بسیاری از بزرگان فقها و محدّثان بزرگ در سپاه محمد و ابراهیم شرکت جستند و پس از شکست جملگی به قتل رسیدند و شهر مدینه مورد حمله سپاهیان منصور قرار گرفت و بار دیگر شهر پیامبر(ص) مورد بی احترامی واقع شد. اما این بار نه بوسیله بنی امیه بلکه بوسیله فرزندان عباس و عموزادگان پیامبر، فرزندان پیامبر سختگیری و زندگی مشقّت بار مجدداً آغاز گشت و دوران کوتاه زندگی آرام آنان که همزمان با سقوط امویان و روی کار آمدن عباسیان بود به پایان رسید.[1]

انگیزه اصلی این قیامها در دست گرفتن حکومت و احقاق حقوق از دست رفته علویان و امر به معروف و نهی از منکر در مقابل حکومت ظلم و جور عباسی بوده است. هدف بیشتر این قیامها و افرادی که آن را همراهی می‌کردند اهداف اصلاحی بود، درگیری بین دو حزب علوی و عباسی در قالب بحثهای کلامی و ادبی آغاز شد و سرانجام به مرحله عمل و میدان جنگ کشیده شد.[2]

از کارهای زشت و ناپسند منصور قتل عبدلله بن مقفّع منشی بلیغ ایرانی است که کتاب کلیله و دمنه و خداینامه را از پهلوی به عربی ترجمه نموده و بهترین نمونه انشایی و نثر عربی است.[3]

لشکر عباسی پس از پایان دادن به کار قیام علوی بر مدینه تسلط یافت ولی سپاهیان عباسی با مردم بدرفتاری کردند و این امر به شورش و ناآرامی در مدینه انجامید. برخی سپاهیان عباسی بر بازارها شورش بردند و کالاهایی را از بازرگانان گرفتند بی آنکه بهای آن را بپردازند.[4]

به دنبال این رفتارها گروهی از بردگان سیاه پوست که به آنان «سودان» (سیاهان) می‌گفتند گرد هم آمدند به جمعی از لشکریان عباسی که در راه نماز جمعه بودند یورش بردند و بیشتر آنان را کشتند و به سرای حکمران و انبار آذوقه سپاهیان عباسی حمله کردند و آنها را به غارت بردند.[5]

آنگاه به زور وارد زندان شدند و زندانیان بویژه یاران علویان را آزاد کردند.[6]

در پی کشته شدن محمد و برادرش ابراهیم، علویان مدینه و بصره را ترک کردند و به کوفه کوچیدند و یک ماه در آن جا پنهان شدند ولی ربیع بن یونسی دربان شما را به اینجا خوانده ام تا خانه هایتان را در هم کوبم، در دلهای شما ترس و وحشت افکنم، نخلستانهایتان را از بیخ بِبُرم و شما را در بلندیها و کوهستانها رها سازم تا هیچ یک از مردم حجاز و مردم عراق شما را وسوسه نکنند. زیرا آنان مایه تباهی شما هستند. امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: سلیمان را نعمت دادند. او سپاسگذاری کرده ایوب به بلا گرفتار آمد شکیبایی پیشه کرد، به یوسف ستم کردند او چشم پوشید و تو از همان تبار هستی. پس منصور از آنان درگذشت و از آنان خواست شهری را برای اقامت برگزینند و آنان هم مدینه منوّره را برگزیدند.[7]

عبدالله بن حسن و خاندانش پس از کشته شدن محمد نفس زکیّه و ابراهیم، همچنان در زندان منصور به سر می‌بردند، شمار آنان رو به کاستی نهاده بود، زیرا بسیاری از ایشان در آن زندان تیره و تار و غیر بهداشتی، درگذشتند. در نتیجه، شمار کسانی که زنده مانده بودند، به پنج تن می‌رسید. در پی حادثه ای که رخ داد، منصور را شایسته بود که بر بازماندگان بنی حسن منّت نهد و از رنج و اندوه آنان بکاهد و زندانیان ایشان را رها کند، ولی او چنین نکرد. در نتیجه، عبدالله بن حسن و گروهی دیگر که با او بودند در زندان وی مردند. او در سراسر مدت خلافت از ایشان و از آنان که با ایشان شمشیر کشیده بودند و از پیشوایانی که به سود آنان فتوا به قیام بر ضدّ او داده بودند، ناخشنود ماند. از میان این رهبران می‌توان از امام ابوحنیفه و فقیه عبدالحمید بن جعفر و ابن عجلان در بصره و امام مالک بن انسی در مدینه نام برد که اینان همگی به آزار وی گرفتار آمدند.[8]



[1]  - ابن طقطقی ، تاریخ فخری ، ترجمه محمدوحید گلپایگانی ، تهران 1360، ص 222-226 ، ابن اثیر الکامل ، بیروت، دار صادر، ج9، ص 148-216

[2]  - کاظمی پوران ، قیامهای شیعه در دوران عباسی ، تهران ، فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1382، ص 63

[3]  - حسن پیرنیا، اقبال آشتیانی ، تاریخ ایران پس از اسلام ، تهران ، نگارستان کتاب، سال 1384 ، ص 97

[4]  - محمدبن جریر، طبری، تاریخ طبری، ج6، بیروت، موسسه الاعلمی ، ص 270

[5]  - مولفی ناشناخته، العیون و الحدائق فی معرفه الحقایق ، به کوشش دخویه ، لیدن 1870م ، ص249

[6]  - دکتر سمیره، مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دورة نخست عباسیان، ترجمه دکتر سید کاظم طباطبایی ، مشهد مقدس، آستان قدس رضوی ، نشر 1384، ص157

[7]  - محمدبن جریر، طبری، تاریخ طبری، ج6 ، ص 263

[8]  - دکتر سمیره، مختاراللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان ، ص 177


91/8/2::: 7:55 ص
نظر()