(برگرفته از وب سایت رسمی سازمان بسیج اساتید کشور و سایت سازمان بسیج اساتید استان تهران)
وب سایت رسمی سازمان بسیج اساتید کشور
جحه الاسلام والمسلمین احمدی مسئول طرح صالحین بسیج اساتید استان تهران در شبکه خبر در خصوص اجلاس بین المللی بیداری اسلامی اساتید دانشگاههای جهان حضور یافته و دیدگاههای خود و اساتید دانشگاه ها و هدف از برگزاری اجلاس را توضیح دادند
ما امروز در یک برههى حساس به سر میبریم. اگر من بخواهم آن لبّ تلقى و برداشت خودم را به شما عرض بکنم - که شاید در یک مجال کوتاه، برایش استدلال هم نشود ارائه کرد؛ البته مستدل است، منتها شاید در دو کلمه نشود استدلالى برایش بیان کرد - این است که مراکز استکبارى جهانى در مقابلهى با حرکت اسلامى که نماد واقعىاش جمهورى اسلامى است، دارند آخرین تلاشهاى خودشان را میکنند. در بسیارى از عرصهها تلاشهایشان و تدابیرشان به بنبست خورده و کار از دستشان در رفته است. این کمربندى که اینها بر دور مسائل جهانى کشیده بودند و حیطهبندىاى که کرده بودند، در حساسترین نقاط روى زمین یعنى خاورمیانه، این کمربند پاره شده - یا سست شده، حداقلش این است؛ ولى به نظر من پاره شده - و از دستشان در رفته است.
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص بیداری اسلامی
ادمه قسمت قبل(علویان در دوران امام موسی کاظم (علیه السلام)
همین سخاوتمندی شک و گمان خلیفه مهدی را برانگیخت و گمان برد که او از شیعیانش خمس میگیرد. از این رو مهدی به امام موسی کاظم (علیه السلام) پیغام فرستاد و او را به بغداد فراخواند و در آن جا به زندان انداخت. پس مهدی ، علی بن ابیطالب را در خواب دید که او را به سبب بریدن رشتههای خویشاوندی نکوهش میکند. در نتیجه امام موسی کاظم (علیه السلام) را رها ساخت و از او خواست تا سوگند یاد کند که بر ضدّ وی و بر ضدّ هیچ یک از فرزندانش قیام نکند.امام موسی کاظم (علیه السلام) گفت: «نه به خدا این کار را کرده ام نه این کاره ام» مهدی گفت: «راست میگویی» سرانجام مهدی سه هزار دینار به او بخشید و دوباره به او اجازه داد به مدینه بازگردد.[1] شیعیان خالص امام صادق(علیه السلام) از امامت موسی بن جعفر(علیه السلام) حمایت کردند و تشیع مسیر طبیعی خویش را از این طریق ادامه داد.دورانی را که امام موسی کاظم (علیه السلام) د رآن زندگی میکرد مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگری حکام عباسی از منصور تا هارون بود منصور شمار فراوانی از علویان را به شهادت رساند شمار بیشتری از آنان در زندانهای او در گذشتند.[2] این هوشیاری برای امام موسی کاظم (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت بود تا سخت مراقب خود بوده با رعایت اصل تقیّه به پاسداری از اسلام اصیل بپردازند. شیعیان خلافت عباسی را غاصبانه دانسته به امامت امام خود معتقد بودند و سهم مال خود را نزد امام یا وکلای ایشان میفرستادند و به صورت مشخص برای براندازی عباسیان تلاش نمیکردند همین امر سبب شد تا ایمنی بیشتری در مقایسه با گروههایی مانند زیدیه داشته باشند.[3]
[1] - ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبین ، ص 500
[2] - مبارزات شیعیان در دوره نخست خلافت عباسیان، ص 264
[3] - رسول جعفریان، پیدایش اسلام تا ایران ، تهران موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1377، ص 292-255
16 آذر ، روز دانشجو پیشاپیش بر همه دانشجویان مبارک باد.
بحمدالله دانشگاههای ما از استاد مؤمن، از دانشجوی مؤمن و از مدیران مؤمن سرشار است؛ ... البته به شما
دانشجوها می گویم سنگربان این سنگر [دانشگاهها] شمایید مواظب باشید خاکریزهایتان سست نشود دایم
خاکریزها را ترمیم کنید. خاکریزها، خاکریزهای فرهنگی و فکری است اینها را ترمیم کنید. خودسازی فکری و اخلاقی
و انقلابی درونی دانشجویان یک فریضه است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 9/12/79
ادامه بررسی وعلل قیام علویان.....
4-عوامل اجتماعی:تعصب در شکست قیام محمد و برادرش نفش خود را بازی کرد. در این عرصه هم عصبیّت قبیله ای و هم تعصّب مذهبی مؤثر بود. بسیاری از قبیلهها به محمد پیوسته بودند. یکی از آن قبایل قبیله جهینه بود که محمد اینان را بر دیگر قبیلهها ترجیح داد و همین کار موجب برانگیختن خشم و غضب دیگر قبیلهها شد.
امامت امام موسی کاظم(علیه السلام)
امام موسی کاظم(علیه السلام) پس از وفات پدرش امام جعفر صادق(علیه السلام) در سال 148 ق رهبری شیعیان اثنی عشری را بعهده گرفت. امام موسی کاظم(علیه السلام) به تقوا و پارسایی و شکیبایی در برابر اذیت و آزار مشهور بود بدان حد که او را «کاظم» (فروخورنده خشم) خواندند. در عهد او امامت به مرحله سرّی و مرحله عبادی وارد شد موسی کاظم(علیه السلام) به سخاوت نام آور بود. هر گاه به گوشش میرسید که کسی دربارهاش سخن ناخوشایندی گفته است یک کیسه دینار برایش میفرستاد.[2] تا چنان شد که در کرم و بخشندگی به او مَثَل میزدند.[3]
[1] - طبری ، ج6، ص 261
[2] - ابوالفرج ، اصفهانی ، مقاتل الطالبین ص 499
[3] - حافظ ابوبکر احمدبن علی ، خطیب بغدادی، 463ق، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق ، ج13، ص27
هفته بسیج گرامی باد
ـ بسیج مدرسة عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدستههای رفیع آن اذان شهادت و رشادت سردادهاند. (حضرت امام خمینی (ره)
ـ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. (مقام معظم رهبری)
ادامه....
1- عوامل نظامی: یکی از عوامل شکست جنبش محمد نفس زکیّه و ابراهیم ناکارآمدی برنامههای نظامی آنان بود. عباسیان به سپاهیان خود اهتمام نشان دادند و این اهتمام به سال 100 ه یعنی زمانی که دعوت عباسی آغاز شد باز میگردد و لشگریان عباسی توانمندی و برتری خویش را در خلال جنگهای خود با لشکریان اموی به اثبات رساندند.[1]
اهتمام به نیروهای نظامی ، به روزگار منصور فزونی یافت. او هزاران تن از مردم خراسان و فارس را که به سلامت جسمانی و خوش چهرگی و جنگاوری نام آور بودند به سربازی گرفت و برایش چندین لشکر فراهم آمد که آنها را به میدانهای متعدد در خارج و داخل میفرستاد حضور از فرماندهانی کارآزموده که در لیاقت نظامی بهره کافی داشتند یاری جست به همین سبب محمد نفس زکیّه و برادرش ابراهیم را شایسته بود که طوری برنامه ریزی نظامی کنند که پیروزی و موفقیت قیامشان را عملی کند اما مسیر کارزارها و دستاوردهایش عکس آن را ثابت کرد. محمد که سپاهی آماده، ورزیده و مجهز به ساز و برگ مورد نیاز در اختیار نداشت در مدینه ماند تا آنکه لشکریان عباسی به فرماندهی عیسی بن موسی و حمید بن قحطبه به سراغش آمدند آنگاه سیاست دفاع را به جای سیاست هجوم در پیش گرفت. محمد نفس زکیّه کندن خندق بر گرد مدینه را مبنای برنامه نظامی دفاعی خود قرار داد و در این سیاست از کاری که پیغمبر(صلی الله علیه واله) به هنگام یورش به مدینه کرده بود ، تقلید کرد هرچند برنامه پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) با کامیابی همراه بود و پیروزی بهره مسلمانان شد.[2]
علاوه بر آن ، عنایت خداوندی نیز بر رسول خدا و یارانش سایه افکند و آنان را در برابر مشرکان یاری میداد. فکر کردن خندق بر گرد مدینه هیچ سودی نبخشید و مانع عبور سپاه عباسیان از خندق نشد. بیشتر سربازان این سپاه از سوارکاران بودند و اسبان ایشان میتوانست خندق را پشت سر نهد و به مدینه برسد در حالی که بیشتر سربازان محمد نفس زکیّه از پیادگان بودند. عباسیان توانستند از خندق بگذرند. در نتیجه نبرد به کوچهها و گذرگاههای مدینه کشیده شد، رشته کارها از هم گسیخت، ترس و وحشت به دلها راه یافت و سربازان محمد به دفاع از زن و فرزند خویش سرگرم شدند و با آنان به سوی کوهستانی روانه شد. محمد برنامه نظامی خود را استوار نساخت.[3]
[1] - دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 192
[2] - مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 194
[3] - طبری، ج6، ص261
1- عوامل اقتصادی: نخستین عامل اقتصادی این بود که نفس زکیّه قیام خود را در مدینه منوّره ، اعلان کرد در عین حال عایدات اقتصادی آن شهر چندان محدود است که نمیتواند یک کانون انقلاب و یک پایگاه نظامی باشد حتی مدینه برای پایتخت دولت اسلامی باشد شایستگیهای لازم را نداشت. بدین سبب بود که علی[بن] ابیطالب(ع) به جای مدینه کوفه را پایتخت خود ساخت.[2]
از زمانی که محمد نفس زکیّه در مدینه نمایان شد و قیام خود را در آنجا علنی ساخت، بسیاری از مردم دانستند که قیام وی سرانجام شکست خواهد خورد. وقتی محمد قیام خود را علنی ساخت ، منصور مدینه را شهری توصیف کرد که نه کشاورزی دارد نه دامداری.
نافع پسر ثابت بن عبدالله بن زبیر که محمد به او اصرار کرده بود تا با وی بیعت کند، از پیوستن به محمد تن زد، محمد به او گفت: سلاح به تن کن تا دیگران از تو پیروی کنند. نافع گفت: به خدا کار تو را بی نتیجه میبینم. در شهری قیام کرده ای که در آن نه مالی هست و نه سپاهی و نه ساز و برگی. منصور میدانست که مدینه ناتوان از آن است که نیازهای محمد نفس زکیّه از قبیل مال، جنگ افزار و هزینهها را برآورده سازد.[3]
در حالی که منصور در سرزمین عراق میزیست سرزمینی است که علی(علیه اسلام) آن را جایگاه کسان و مالها وصف کرد و منصور توانست سرباز و ساز و برگ جنگی و کمک هایی را برای سپاهیانش لازم مینمود تدارک ببیند و در این راه از خزانه خود که آکنده از ثروت بوده کمک گیرد.[4]
1- محمدبن جریرطبری ؛ ج6غ ؛ ص184
[2] - ابن اثیر ، الکامل ، قاهره، 1302 ق، چاپ المعارف ، 1286، ج4، ص 7
[3] - دکتر سمیره مختار اللیثی، مبارزات شیعیان در دوره نخست عباسیان ، ص 189
[4] - یاقوت حموی، معجم البلدان ، مطعبه السعاده ، قاهره، 1323ه.ق، ج1، ص 683