سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آغاز حکمت، ترک لذّتها و پایان آن، نفرت از چیزهای گذراست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :53
بازدید دیروز :12
کل بازدید :197824
تعداد کل یاداشته ها : 106
103/2/12
10:10 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مرتضی احمدی کشتلی[210]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی فرهنگی هنری و عامیانه لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) کوچ بلاک -وبلاگ کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد بیرجند(کوچ نوفرست) ###@وطنم جزین@### قیدار شهر جد پیامبراسلام دفتــر ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید گل باغ آشنایی پایگاه فرهنگی شهید علی پور وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) داروخانه دکتر سلیمی ►▌ استان قدس ▌ ◄ جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی منجی بشر عشق الهی ساعت یک و نیم آن روز خاطرات دکتر بالتازار .: شهر عشق :. منادی معرفت پیامنمای جامع رویاهای خیس بادصبا ایران اسلامی سایت روستای چشام $$$$دوست$$$$ مهاجر ابـــــــــــرار ستاره سهیل پارسی نامه زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده) حرم الشهدا سربازها حمله کلبه تنهایی خاکیهای آسمانی پا توی کفش شهدا عشق عشق پنهان بسیج اساتید استان تهران -پیروان ولایت درست و غلط سیاه مشق های میم.صاد بهشت بهشتیان سحر یه دختره تنها کلبه تنهایی اینجا گرانیگاه است شاخابه عشق شعر و رباعی ظهور دانلود گلچین مداحی فدائیان ولایت راه کمال معماری السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س) طوبای محبت بصیرت110 یار درونی کلبه دوستان نوری چایی_بیجار هیئت یاحسین منتظران مهدی(عج) برات محمد هدایتی .::پایگاه اطلاع رسانی"هیئت زینبیون"محفل بسیجیان و رهروان شهدا::. ترنم عفت زن و مرد داش هادی y divouneh عدالت جویان نسل بیدار وبلاگ شخصی مرتضی صادقی صراط بچه های خاکریز مبادا روی لاله پا گذاریم واعظ خویش مطالب طنز ، SMS مناسبتی ، نرم افزار و ... delshekasteh انان که خاک را به نظر کیمیا کنند کوثر ولایت مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ 14خورشید آسمان آبی کوچه باغ ...دختر روستا... حوالی نور انسان جاری1 هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه .....خداحافظ رفیق ME&YOU او رفت .فقط همین...... عاشق دیونه عشق نمکی سلام خوش امدید نـــابترینـــــــــــــــــها شهدا مطلع مهرورزی ومحبت فانوس ღمن وتوღ اللهم صل علی محمد و آل محمد ستاره سوخته * امام مبین * خدایا عاقلی مودبم فرمای... ..::منتظر بیداری::.. برازجان موزیک *تحلیل* بچه هیئتی پاسدار اسلام نه دی 88 شهدا شرمنده ایم درجست وجوی حقیقت گل نرجس پایوند جوک و خنده دو بال پرواز دهاتی دکتر علی حاجی ستوده خورشید بصیرت پیروان ولایت یاوران نماز ببین چی میگم عاشقی -3 جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira وبلاگ روستای کشتله والتین والزیتون کمترین بنده ایران من عشق صفا صمیمیت محبت دنیای زیبا ahoobanoo دالاهو منتظر پایگاه اطلاع رسانی روستای قتلیش شهید حمید رضا نفیسی plantpathology مرتضی احمدی کشتلی Chamran University Accounting Association جزتو

ادامه موضع شیعیان در برابر بیعت  مأمون ..... 

Click for larger version

آشوبها و نابسامانی‌ها سرتاسر کشور عباسی را فراگرفت، در حالی که مأمون در مرو و دیار خراسان می‌زیست و از اخبار آن نابسامانیها چندان اطلاعی نداشت از این رو امام پیش مأمون رفت و او را از آشوبها و جنگهایی که از زمان کشته شدن برادرش، مردم با آن دست به گریبانند آگاه ساخت به او گفت: فضل بن سهل (وزیر مأمون) اخبار را از او نهان می‌دارد و خویشاوندانش و مردم دربارة برخی کارها از او ناخرسند هستند و می‌گویند وی جادو شده و جن زده است. مأمون برخی از دولتمردان را به حضور طلبید تا حقیقت امر را از زبان آنان بشنود. آنان اخباری را که امام رضا(ع) به او داده بود تأیید کردند و حقیقت کار هرثمه بن اعین را که می‌خواست مأمون را از آشفتگی اوضاع بیم دهد.[1]

فضل بن سهل که از وزرای مأمون بود که در جریان سفر و همراه با مأمون به سرخس رسید، گروهی به وی که در حمام بود حمله بردند او را با شمشیر زدند تا جان باخت این حادثه در روز جمعه دو شب گذشته از شعبان سال 202ه.ق روی داد. آنان که فضل را کشتند گرفتند و چهار تن از اطرافیان مأمون بودند. فضل بن سهل هوادارانی نیرومند داشت که او را حمایت و یاری می‌کردند. آنان چون سرنوشت وی را دیدند ، مأمون را متهم کردند و او را در این توطئه شریک دانستند. در نتیجه، سرداران خراسان و سپاهیان تحت فرماندهی ایشان و دیگر هواداران فضل بر خلیفه شوریدند و بر در خانه او گرد آمدند و خواستند آن را به آتش کشند.[2]

مأمون چون حیات خود را در خطر دید، از امام(ع) خواست آتش خشم معترضان را فرو نشاند. امام رضا(ع) یگانه وسیله نجات خلیفه و فرونشاندن احساسات بود، چون مردم خراسان به او عشق می‌ورزیدند و در طاعت وی راست و مخلص بودند.[3]

سرانجام مأمون از توجه مردم به بنی فاطمه و علویین بیمناک بود و چون تعداد سادات روزافزون شده بود و علما و دانشمندان هم از این طبقه بودند دید نمی‌تواند مانند پدر قتل عام کند. زیرا عکس العمل همان قتلها نیز همین محبوبیت علویین نزد مردم شد بطوری که مردم همان عقیده که به پیغمران داشتند به ائمه معصومین ابراز می‌نمودند و هر کس از آنها اعراض می‌ کرد یا حس بدبینی به علویین نشان می‌داد بسیار به فکر فرو رفت تا بدینجا رسید که اولادیکه علویین و عباسین را تمرکز دهد و زیر نظر بگیرد تا مبادا کسی بر او خروج کند وضع عمومی اشخاص برازنده خاندان علوی و عباسی را نیز از نزدیک شاهد و ناظر باشد با مطالعات کامل خود به این فکر افتاد که اگر زاهدترین و عالم ترین بنی هاشم و علویین را که مورد احترام و عقیده عامه مردم است در جریان کار سیاست بگذارد و آن نتیجه ای را که مأمون می‌خواست می‌گرفت. قصد مأمون این بود که زاهدترین و عابدترین بنی فاطمه را به صورت فاسق ترین مردم در نظر عامه جلوه دهد تا بلکه افکار عامه از همه علویین برگردد و اگر می‌خواست امام را با مقام ولایتعهدی نگاهدارد از حسن شهرت و عظمت مقام و مرتبت و علم و دانش او بیمناک بود که مردم نه تنها برنگشتند ارادت و عقیده آنها صد چندان شد و شاید موجب اضمحلال خلافت او و بنی عباس گردد. از طرفی با حفظ او در دستگاه خلافت قیام بنی عباس را چه پاسخ گوید اگر می‌خواست امام را عزل کند که بدتر سبب سرزنش و طعن و لعن او می‌شد. لذا سیاست دغل پیش گرفت و امام را در بین سفر مسموم نمود تا از تدبیر خودکرده بگریزد و با نشان دادن علاقه و دوستی هم مردم را اغفال بنماید و لذا مبادرت به سیاست قتل امام نمود.[4]

مأمون در اجرای نقشه خود توفیقی حاصل کرد و برای ابراز علاقه شب و روز از محضر امام(ع) استفاده می‌کرد و هر وقت بیکار بود در حضور ولیعهد عالی مقام و دانشمند خود می‌نشست و از مسائل علمی و فنون مختلفه کلام و فقه استفاده می‌کرد. و در ابتدا خیلی به این عمل خشنود بود بخصوص که رضایت مردم بدین حسن انتخاب جلب شده و اکثر مردم خراسان غیر از علویین به او تبریک و تهنیت می‌گفتند برای آنکه خود را در شعف و سرور آنها شرکت داده باشد.[5]

بیشتر وقتش در مجلس امام(ع) می‌گذشت. در هر مسأله از امام مشورت می‌کرد. نظریه امام بر او غالب می‌آمد و مأمون هم می‌پذیرفت. امام رضا(ع) یقین داشت که این همه توجّهات مخصوص مأمون روی اعمال نقشه و غرض خصوصی اوست. مأمون هم حس کرده بود می‌دانسته که امام رضا(ع) از باطن کار او مطّلع است و به سوء نیت او واقف است امام می‌دانست که مأمون می‌خواهد جلب توجه ایرانیان را برای همراهی و کمک جلب کند و آل علی را مطیع خود سازد و در سیاست نقش خود را بازی کند ولی پس از این توفیق رویه خود را عوض کرد و افق فکرش از منبع دیگر روشنی گرفت و در مقام تغییر سیاست برآمد و دیدیم که هم وزیر با تدبیر خود را از میان برد و هم ولیعهد عالیمقام خود را مسموم کرد و به طرف بنی عباس روی آورد و با آنها به کار خویش ادامه داد.[6]



[1]   - یعقوبی، ج3، ص179-180

[2]   - دکتر سمیره مختاراللیثی المبارزات شییعیان در دورة نخست عباسیان ، ص 280

[3]   - حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص 269

[4]   - شیخ صدوق، عیون الاخبار الرضا، تهران، اعلمی ، ص285

[5]   - شیخ صدوق، عیون الاخبار الرضا، ص285-287

[6]   - عمادالدین ، حسین اصفهانی ، زندگانی امام رضا، ج2، ص99-100


91/2/20::: 12:32 ع
نظر()